نتیجه گیری این بخش از بحث مبتنی بر آیات فوق (16-44 نمل)
الف ) اینکه مسئول هر گروهی، باید برای دانستن غیبت هر عضو از آن گروه؛ پیش از اقدام به اموری همچون تنبیه، خشم و ...، شخصاً از آن فرد غایب دلیل بخواهد و اگر موجه بود از آن بگذرد و عنداللزوم هشدار لازم را برای مراعات موازین گروه بدهد. و در واقع از یک سو بر اساس اقوال دیگر اعضای گروه در هر مرتبه که باشند؛ چرا که اینگونه افراد فقط ذهنیت درست می کنند حتا اگر بر اساس حق باشد؛ و از سوی دیگر نیز بر اساس هوای نفس ؛ مرتبط با آن فرد غایب قضاوت نکند و تصمیم برای اجرا نگیرد.[1]
ب ) اینکه هدهد گفته که در وقت نبودش در صف لشکریان سلیمان بر چیزی احاطه یافته که وی بر آن احاطه ندارد؛ بدان معناست که دانش هر کس به امور و احاطه بر آنها تا آن حد است که خداوند بر اساس فضلش با قرار دادن ابزارش به او بخشیده است و می تواند که به سیر در زمین بپردازد و ...، که در واقع کم و کیف جهان بینی یک فرد را نیز شکل می دهد. یعنی اگر آن هدهد به فضل خدا نبود، روشن نبود که سلیمان ع از وجود چنین قومی با چنین بینش شرک گونه ای آگاه و به رسالت خود مرتبط با این قوم مشغول شود، مگر به فضل الاهی که اسباب آن را همین هدهد و منطق الطیر عطا شده به سلیمان ع قرار داده بوده است.[2]
پ ) اینکه حضرت سلیمان ع با یادآوری فضل خدا بر خودش در مواردی همچون آموختن منطق الطیر و ...، به این امر اشاره و اذعان کرده و گواهی داده که اگر صاحب و وارث " مُلک " و مقام پادشاهی است، همه و همه از جانب خداست و نه کسی جز او. تا همگان بدانند که او بواسطه ی نعمتی از خدا به رسالت و سلطنت رسیده و وارث پدرش داوود ع شده است[3].
ت ) اینکه بر اساس این آیات کریمه به نمونه ای از حکومت داری و حاکمیت کشوری در زمان حضرت سلیمان ع به ریاست و پادشاهی یک " زن " که ملکه ی سبا باشد و خداوند در این امر یعنی پادشاهی آن سرزمین، هر گونه دولت و نعمتی به او داده بود؛ و وی هم از این لحاظ دارای تخت پادشاهی بزرگی بود و بر مردم سرزمین خود فرمانروایی می کرد؛ اشاره شده است[4]. هر چند که او و قومش یا مردم سرزمینش با پرستش خورشید، به پروردگار عرش بزرگ[5] و خدای یگانه ی آفریننده ی همه چیز از جمله آفریننده ی خورشید ، مشرک بودند[6] و البته وی یعنی ملکه ی سبا پس از حضور در بارگاه سلیمان؛ از مسلمانان برای خدای یگانه به همراه آن حضرت شد و در این امر گواهی داد[7]. و این امر می رساند که خداوند یگانه، همانطور که برابر آیه ی 26 سوره ی آل عمران گذشت ؛ "مُلک" را که به دست او است به هر کس که بخواهد، اعم از " زن " و " مرد " به هر قومی در هر سرزمینی می دهد تا آنان بدین واسطه و با اندیشه و خردورزی و پند گرفتن از سرگذشت گذشتگان و نیز همگنانی که با آن راه طغیان را در پیش گرفتند و نابود شدند؛ بدانند که باید از این نعمتِ خداوندی در راه او و اصلاح امور روی زمین ضمن به جای آوردن شکر و سپاس خداوندی و پرستش او استفاده کنند و نه جز آن. چه آنکه او یعنی خداوند یکتا تنها این رسالت و امامت است که به مردان برابر اراده اش داده است و به هر کس از بندگانش هم که بخواهد تا آیات قرآن را برای دیگران به عنوان منذر بخواند می دهد. والله اعلم. البته باید گفت همانطور که گذشت او به حضرت داوود ع و حضرت سلیمان ع اموری خارق العاده به عنوان خلیفه الله در قالب مُلک روی زمین داده بود.
ث ) اینکه هر گونه نوشته ای ، حتا اگر برای مشرکین و کفار باشد؛ مومنین باید با الگو قرار دادن حضرت سلیمان ع؛ آن را با " بسم الله الرحمن الرحیم " آغاز نمایند[8].
ج ) اینکه در امر حکومت داری؛ مشورت با اهل آن در امور جهت تصمیمات خردمندانه از ضروریات است[9]. که خداوند یکتا به این مهم یعنی مشورت در کارها دستور داده است. ( 28 سوره شورا).
چ ) اینکه برابر آیه ی 39 این سوره یعنی نمل؛ جنیّیان توانایی کارهایی دارند که انسان ها به جز با استفاده از زمان و ابزار مورد نیاز و متناسب آن کار، توانا و قادر به انجام آنها نیستند. همانند اینکه عفریتی از آنان به سلیمان ع گفت: من تخت بلقیس را پیش از اینکه از جایت بلند شوی نزد تو می آورم[10]. یعنی ظرف چند ثانیه ی اندک که به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. در حالی که هیچ انسانی قادر به این کار در این زمان نیست و به عنوان یک امر روشن، ادعایی هم نمی تواند داشته باشد؛ همانگونه که انسان بدون وسایل و دانش و زمان مورد نیاز مربوطه نمی تواند در دریا غواصی کند. اما گروه جن ، برابر آیه ی کریمه ی قرآنی که ذکر آن رفت توانا بر این امر با فضل و اراده ی خداوندی که در آفرینش آنها قرار داده است هستند.
[1] - وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ (20 )لأعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لأذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ (21 نمل).
[2] - فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ (22 نمل).
[3] - وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُدَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ (16 نمل).
[4] - إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ (23 نمل).
[5] - در واقع همانگونه که ایمان و صد البته یقین داریم؛ این یعنی پروردگار عرش عظیم بودن خداوند؛ بدان معناست که اگر ملکه ی سبا نیز دارای عرش عظیم برابر کلام مقدس الاهی و نقل قول از هدهد بوده از آن جهت بوده که آین مقام و موقعیتش ناشی از فضل خداوند و در واقع عرش عظیم او، نعمتی از سوی خداوند بوده و هر کسی هم که دارای چنین موقعیتی در هر سرزمینی از کره ی زمین باشد؛ باید بداند که این مقام و موقعیت او وابسته به مقام الاهی و تا زمانی معین است که او یعنی الله، یگانه است و صاحب عرش عظیمی که درا ین زمینه همانندی نداشته و ندارد. و پس از آن به هر کس که بخواهد آن را در روی زمین به ارث می دهد همانگونه که از داوود ع به سلیمان ع؛ مُلک را به ارث داد. که این امر البته تا رستاخیز که تنها خداوند از آن آگاه است تداوم دارد. آنچه مهم است و راهنمایی و رستگاری را برای برخورداران از فضل الاهی در این زمینه به لطف خدا در پی دارد این است که باید آن را آزمایشی از سوی خداوند برای خود بدانند و بدان وسیله در راه خدا گام بردارند و شکر خدای را به جا آورند و به فکر آخرت خود باشند و ... « اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ (26نمل ). »
[6] - وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ (24 )أَلا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ (25 نمل .)
[7] - قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (44 نمل ) ».
[8] - قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلأ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ (29 )إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (30 نمل) ».
[9] - قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلأ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ (32 نمل).
[10] - قَالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ( 39 نمل).